کلمات جدید زبان یازدهم: درس دوم

معنی(2)

کلمه(2)

معنی(1)

کلمه(1)

رشد کردن

develop

یک کم

a bit

رژیم غذایی، رژیم

diet

فعال

active

مخالفت کردن

disagree

اعتیاد

addiction

بیماری

disease

ضد سرطان

anti-cancer

بی نظمی، اختلال

disorder

اصلا

at all

دارو

drug

شرکت کردن

attend

مراحل اولیه

early stages

رفتار کردن

behave

تحصیلات

education

متعادل

balance

روحی، احساسی

emotional

فشار خون

blood pressure

تاکنون

ever

نان

bread

هیجان انگیز

exciting

مشغول

busy

عامل

factor

آرام

calm

اعضای خانواده

family members

هویج

carrot

چاق

fat

باعث شدن

cause

مبارزه کردن

fight

بالا رفتن

climb

آتشنشان

firefighter

وضعیت

condition

به مدت

for

شامل بودن

contain

ممنوع

forbidden

آدم تنبل و تماشاگر تلوزیون

couch potato

چاق شدن

gain weight

به وجود آوردن

create

سلامت عمومی

general health

فرهنگی

cultural

عادت

habit

درمان کردن

cure

وقت گذراندن با دوستان

hang out with friends

دوچرخه سواری کردن

cycle

زیان آور، مضر

harmful

روزمره

daily

سالم

healthy

خطرناک

dangerous

حمله ی قلبی

heart attack

مرگ

death

ضربان قلب

heartbeat

کاهش یافتن

decrease

پیاده روی (کوه پیمایی)

hike

افسرده

depressed

جلوگیری کردن

prevent

بی خانمان

homeless

به طور مناسب

properly

غذای خانگی

homemade dish

پروتئین

protein

انسان، بشر

human

به (میوه)

quince

آسیب زدن

hurt

اخیر

recent

بیماری

illness

منظم

regular

مهم

important

رابطه

relationship

بهبود یافتن

improve

پخش مجدد

replay

نا کامل

incomplete

به ندرت

rarely

افزایش یافتن

increase

بازنشسته شدن

retire

تاثیر گذاشتن

influence

برنج

rice

اختراع

invention

علمی

scientific

آهسته دویدن

jog

راز

secret

غذای ناسالم

junk food

جدی

serious

نکته ی کلیدی

key point

پرس غذا

serving

بچه

kid

مریض

sick

خنده

laughter

از

since

سبک زندگی

lifestyle

سیگار کشیدن

smoke

مراقبت کردن

look after

اجتماعی

social

طریق

manner

ماکارونی

spaghetti

اندازه گیری کردن

measure

مخصوص

special

دارو

medicine

ورزشکار

sportsperson

میان ترم

midterm

هنوز

still

ماموریت

mission

پسوند

suffix

لازم

necessary

مواظب بودن

take care

همسایه

neighbor

طعم، سلیقه

taste

روغن

oil

متاسفانه

unfortunately

پیاز

onion

دانشگاه

university

بیمار

patient

ماشین لباسشویی

washing machine

دعا کردن(نماز خواندن)

pray

مراقب بودن

watch out

ترجیح دادن

prefer

هنوز

yet

پیشوند

prefix

آماده کردن

prepare